Zakhmi
Nazdiktar Shod
؛[مقدمه]؛
با ریسک داستانش شروع میشه
میره به طرف بمب ریلکس
نه گم نمیشه میدونه کیه
میدونه میتونه...
هرکی مورد داشت بالاست
با حقیقت باید بیاد جلو
نگو چرا ما بگو چرا من
چون که رفتیم ما از صفر تا صد

؛[همخوان]؛
الان نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد
نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد
نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد

؛[قسمت 1]؛
یادمه پنج سال پیش
اینجایی که هستم نبود یه رویایی بیش
تا اینکه پامو پیش گذاشتم
بدون هیچکمکی رفتم
به سمت هدفی بزرگ
راهی پر خم و پیچ
گیج
قاطی کلی زخم کلی نیش
گفتم باید بزرگ شه
ریشه به جای نیش
تا اینکه دوران تنهایی به سر رسید
تو اوج تنهایی کنیس از در رسید
مطمئن آماده کار
گفت پاتم تا پای دار
میکاریم در آد یه روزی
میوه به جای خار
خلاصه تنها نه
ایندفعه با یه آدم حسابی
دوتایی قرار گذاشتیم
یه بذر رویایی بکاریم
کات
؛[همخوان]؛
الان نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد
نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد
نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد

؛[قسمت 2]؛
دیگه شاه داره رسیدیم بهش
شیرینی بردو چشیدیمش
زشت بود ولی پاک کردیم زیباییاشو کشیدیمش
دیگه نیازی هم نی به منفی دیدن
چون مثبت شده هرچی منفی دیدم
به موقع کاشتم خوب بهش رسیدم
به موقعش هم کلا رسیده
میوَشو چیدم
اینا داستان نیس حقیقته
میگم تا هرکی یکی دیگه
بدونه میشه درست شه واسه وقتی پره ظرفیتش
هدف کنار فهم و شعور و نبوغ پشتکاره
که میشه اون چیزی که خیلیا اصن فک میکنن نمیشه
میشه
آره
به چشم دیدم که میگم

؛[همخوان]؛
الان نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد
نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد
نزدیک ،نزدیک،نزدیکتر شد