؛{مقدمه}؛
نمیفهمی قدرِ اون چیزایی که داریو
واسه پیچوندنِ من میسازی صدتا سناریو
عادتَم کردی که به هر خَری محل بذاریو
خُب واسه دلِ منم انجام نده یه کاریو
خُب واسه دلِ منم انجام بده یه کاریو ...

؛{همخوان}؛
نمیخوام که بهت دست بزنن
همین فرداشَم تورو پَس بزنن
بعد بندازَن لاشه ی بیجونِتو درِ خونَت
بشینَن پُشتِ سَرِت حرف بزنن

؛{قسمت اول}؛
پُرِ انرژی منفی شدی مِثِه سگ بیخودی
از این به بعد به کسی نگاه کنی چَک میخوری
فِک میکردم با همه فرق میکنی به درد میخوری
پس حالام یا میری گُم میشی یا که فرق میکنی
من یه دنده ام که چی؟!
اومدی لَج کنی یا میخواستی همدم بشی
دلِ من سیاس تو که میخواستی همرَنگِش شی
میخواستی همدرد بشی
پس الآن نمیدونم این همه داریم جنگِ چی؟!
آتیشَم
جا اینکه آب باشی بنزین میریزی و هِی میشی پاپیچَم
کارایی میکنی عمداً که تو جمع آب میشم
هِی میزنی لِه میکنی میندازی دور داغى شَم
فِک میکنی بازیچَم
؛{همخوان}؛
نمیخوام که بهت دست بزنن
همین فرداشَم تورو پَس بزنن
بعد بندازَن لاشه ی بیجونِتو درِ خونَت
بشینَن پُشتِ سَرِت حرف بزنن

؛{قسمت دوم}؛
اصَن چرا باید دَسمالی شی
وقتی منم اونی که کنارِت هست با هیچیت
وقتی اونکه واسَت همیشه میمُرده منم
و دیگه هم نمیتونم قیدِتو بزنم
اصَن، چرا باید ببینن تَنِتو
اونایی که یک دهُمِ منم نمیخوانِت
چرا باید باشی بازی واسه یه شَبِشون
عزیزم این کارا نمیان بِت

؛{همخوان}؛
نمیخوام که بهت دست بزنن
همین فرداشَم تورو پَس بزنن
بعد بندازَن لاشه ی بیجونِتو درِ خونَت
بشینَن پُشتِ سَرِت حرف بزنن