Octave
Joft 6
؛{قسمت اول}؛
خوشحالی هر دفعه رفتی
اومدی رات باز بوده
یه روز بودم جفت شیش زندگیت
دیگه الان تاس نابوده
یه روزی میخواستمت دیگه
بـــِت نمیشم آلوده
نه تو نمیدونی چی شده
میدونی هنوزم زوده

؛{همخوان}؛
من، من، الان حال خوبی دارم پس
نیا دیگه سمتم، اصلا
میگیری تو جواب از من، نه، نه

؛{پس همخوان}؛
نیا دیگه سمتم
نیا دیگه سمتم
نیا دیگه سمتم
نیا دیگه سمتم

؛{قسمت دوم}؛
بعد تو زندگی کردن سخت میشدش هروز برام
چهار فصلم پاییز بود و ابری شدش بد جور هوا
تو یه ادم عادی نیستی
میخوای برگردی دوباره راهی نیست نه
نیا نگو پشیمونی به من
من که کاش واقعیشو یه بار میدیدم

؛{همخوان}؛
من، من، الان حال خوبی دارم پس
نیا دیگه سمتم، اصلا
میگیری تو جواب از من، نه، نه

؛{پس همخوان}؛
نیا دیگه سمتم
نیا دیگه سمتم
نیا دیگه سمتم
نیا دیگه سمتم