Octave
Az Samime Ghalb
؛{مقدمه}؛
اووووو یــــــه
Octave on the beat

؛{قسمت اول}؛
یه ربع به پنج
میخوره دوتا بطری بهم
میشدیم کنار شومینه گرم
ساکت فکر میکردیم کلی تهش راهه
حس بدی که همیشه هست
هیچی حرف نزنیم
هیچی حرف نزدیم
ساعت داره میشه نزدیک ده
مهم نی چی میگن بقیه نه
ما نبودیم از اول شبیه هم
سر صبح یه نامه روی میزو
باید برم اما

؛{همخوان}؛
دوست دارم از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب

؛{قسمت دوم}؛
میز شام دوتا شمع توو بشقاب دست پختم
ظرفارو میشستیم منم بغلت کردم از پشت بعد
گفتم که قول میدم میگذره این روزای بدت
گفتم دوست دارم و سیخ شدن همه ی موهای تنت
اتاق خواب روی تخت بدون لوس بازی
من نورو تنظیم کردم اونجوری که دوس داری
ولی تو سرت توو گوشی مشغول دوستاتی
بعد هم خوابیدی نه شب بخیر نه بوس دادی
ولی خُب یادش بخیر تولدت غریبه بودیم
یه حس میگفت بغل کنش ولی چجوری هنوز من
حلقه توو دستمو عکست رو پس زمینه هست
ما جدا شدیم ولی من
؛{همخوان}؛
دوست دارم از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب

؛{قسمت سوم}؛
أ بعد رفتنت تحویل نمیگیرم هیشکیو
چه برسه سال نو رو
دیگه برام فرق نمیکنه هیچی خُب
آه چه برسه حال تو
نبودیمو توو روال قبل
اما گفتی زوده واسه قهر
دعوامون راحت میشد
با یه دونه بوسه ساده رفع
بعد هم پرت میکردیم
کیک هارو رو لباسه هم
میشد کل خونواده گرم
تهش میگرفتیم دوش آب سرد
داشتم توو قلبت یه سهم کوچیک
عاشقه یه خنده روتین
متنفر از شنبه بودیم
ولی تو سرد شدی
سرد تر از قهوه رو میز
رفتی و تهش گفتی
؛{همخوان}؛
دوست دارم از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب
از صمیم قلب از صمیم قلب