TM Bax
Shabhaye Tehroon
؛{قسمت ۱}؛
داغ ِ داغ با یه چایی دارچین
دوتایی لم میدیم توی ماشین
تا صُب بیدار باشیم
غرق غرق ِ توی خاطرات شیم
بیا برگردیم به عقب
روزای خوبشو کنیم بغل
خاطرات موندن ته قلب
مثل دوران شهرک غرب
باید دنیارو دک کنیم
س بخند نخندی مدیونی
دنیا داره توش مرگ و میر
ولی دارم با تو به فردا اُمید
اگه تهران واسم بهشته
چون دارم توش یه فرشته
بین ظاهر شوم زشتت
این شهر میده بوی عشقت

؛{همخوان}؛
شبای تهرون با تو چه زیبان
آرزوهامون همشون اینجان
کُل زندگیم دور از تو بودم
ولی از امشب با تو میمونم

؛{قسمت ۲}؛
رابطه مون بوده همیشه از راه دور
مقصر منم چون جای تو بودم دنبال پول
میگی چرا برگشتم اینم یه سوال خوب
شاید چون غافل بودم که خدا چیو بهم داده بود
من مثل یه آدم مُرده ولی خاطره ها زندن
فقط وقتی که میان به یاد حس میکنم زندم
میگی این شهر تورو میخواد پس بازم نرو دوباره
با اینکه آسمون دودیه ولی شب های این شهر داره ستاره
ولی همه ی آرزوهامون تو کف یه ستاره ی دنباله داره
؛{همخوان}؛
شبای تهرون با تو چه زیبان
آرزوهامون همشون اینجان
کُل زندگیم دور از تو بودم
ولی از امشب با تو میمونم