Putak
Negahe Man
[قسمت اول]
خود خورم، قد قدم
الکیه نزار نطق کنم
مفت خورم نه داش دکترم
منم و قلمم بلدم کارمو پره فسفرم
دنیا بی مرامه باش نوش کن
وای به فرزندی که بی آغوش شد
سلامتی عشقی که بی خبر بدون اطلاعی خطش خاموش شد
پره دردی نه تو خودی مردی پس
اشک نریز کلی یک نشون بده با کلی خندیدن
کلی غم دیدم همشم تو شب دیدم ولی به چپ میدم
سربازی که بیست ماه پست رفت
بکارتی که تو این بیست ماه از دور رفت
زندگی نکن به هر قیمتی اون خدمت کرد توهم در حال خدمتی

[قسمت دوم]
پونزده سالت بود گفتم دوسِت دارم از شرم سرخ شدی آیینت چیه؟
بیست سالت شد گفتم دوسِت دارم گفتی چِرت نگو ماشینت چیه؟
عضو کمپی باش که از یارایِ توئه
شروع کسی باش که پایانِ توئه
نگاه کن دقیقو یکمی ظریف تر
شاید یه روزم تو با یکی دیگه بودی رو همین تخت
منم حولم پس لاف نمیزنم
بیخودی اینجا رات نمیدن
اَ زندگی همش درد و باخته
کی این روزایِ سرد و ساخته
مشکلات هست سخت و واضح
مغزه بازه پیدا نمیشه اصل لازم برای این عصر ساده
صدای من برید و
نگاه من اریب و
من فکر یه ایده برای زیستن
تو فکر ویدو
این زندگی هم که مارو گاییدو
بارون هم که باریدو