MRC
Sargije
روزای سردم با تو گرم میشه
زخم های کهنمُ چشمات کشت و برد
دستای سردمم با دستات گرم میشد
لب های خشکم با تو تَر میشد
حالا نیستی این قلب مرد
بی معرفت زخمام تازه شد
زخمام تازه شــــد
سردِ سردم از رابطه ی چِرت قبلا
با این که اسمت هنوز هست چِفتِ قلبم
حسی نیس به نور ماه و شمع
تووی تاریکی شب با کوچه های شهر
یادم میاره خاطراتِ تلخ
اون روزایی که بودی فقط مالِ من
بعدِ تو آسمون شهر ابریه فقط
پُر سرگیجه همش ، اونم از دروغات
از طرزِ نگاهت و از دور و بریات از اون دورِ همیات
چطور یادت نمیاد بودیم تا صبحا بیدارو دوتا
عاشق گیتار و لبِ ساحلُ سیگار با یه باطل شیوازو
نمیدونم چجوری حست بهم عادی شد
کاش میشد دوباره اسمتو رو گوشیم ببینم
کاش میشد تووی تنهایی دستاتو باز بگیرم
کاش میشد کاش میشد
دیگه کَندم عکساتو أ دیوار
دیگه نمیخورم حسرتو با سیگار و خاطراتمونِ
که أ جلو چشام میره اینبار نمیلرزه دستام
حتی روی کِلاویه نشد دورم بزنی
اما گرفتی سرگیجه
نه این کارا بدون فقط برا تو بد میشه
حتی نمیخوام بکنم دیگه تصورشُ
وقتی بود و نبودت هر دو توهمِ خُب
ببین کاری نکن که بخوره بخیه مُچت
اصاً من بد بودم نبود تقصیره تو که
اما
بویِ عطرت هنوزم روی تنه
روی تنه
سردیمو دیگه این نفس مرده
دستای زخمیمو تَرَک خورده
من و یه سیگار همدمِ پنجره
پرتمُ همش فکر و سر درد
پَرسه زدن توو خیال هر لحظه
نیستی و برام سرده هر فصل
این سکوت کَر کنندس