Ebi
Shab Geryeh
ساده بودی مثلِ سایه مثلِ شبنم رو شقایق مثلِ لبخنده سپیده مثلِ شب گریه عاشق
بیتو شب دوباره آینه رو به رویه غم گرفته پنجره بازه به بارون من ولی دلم گرفته
واژه رنگ زندگی بود وقتی توفکر تو بودم عطر گل با نفسم بود وقتی از تو میسرودم ، از تو میسرودم

وقتِ راهی شدنِ تو کفترها شعرهامو بردن چشمام از ستاره سوختن منو به گریه سپردن
رفتی و شب پُر شد از من از منو دلواپسیها رفتی و منو سپردی به زوال اطلسیها
واژه رنگ زندگی بود وقتی توفکر تو بودم عطر گل با نفسم بود وقتی از تو میسرودم ، از تو میسرودم

ساده بودی مثلِ سایه مثلِ شبنم رو شقایق مثلِ لبخنده سپیده مثلِ شب گریه عاشق
بیتو شب دوباره آینه رو به رویه غم گرفته پنجره بازه به بارون من ولی دلم گرفته
واژه رنگ زندگی بود وقتی توفکر تو بودم عطر گل با نفسم بود وقتی از تو میسرودم ، از تو میسرودم

وقتِ راهی شدنِ تو کفترها شعرهامو بردن چشمام از ستاره سوختن منو به گریه سپردن
رفتی و شب پُر شد از من از منو دلواپسیها رفتی و منو سپردی به زوال اطلسیها
واژه رنگ زندگی بود وقتی توفکر تو بودم عطر گل با نفسم بود وقتی از تو میسرودم ، از تو میسرودم