Mohsen Namjoo
Khat bekesh
ندیدم هیچ اشراق، اشراق و تحول
که دهدم پاسخ، یا دهد تحمل
ندیدم هیچ اشراق، اشراق و تحول
که دهدم پاسخ تا کنم تشکر
ما که راهِ رفته ایم، باد از که میگذرد
ما که دل شکسته ایم، یاد از که میحجرد
ما که راهِ رفته ایم، باد از که میگذرد
ما که دل شکسته ایم، یاد از که میحجرد

دورِ ایرانُ تو خط بکش، خط بکش، بابا خط بکش
تف و لعنت به این سرنوشت، سرنوشت، خط بکش
دورِ ایرانُ تو خط بکش، بابا خط بکش، خط بکش
تف و لعنت به این سرنوشت، سرنوشت، خط بکش

ندیدم هیچ اشراق، اشراق و تحول
که دهدم پاسخ، یا دهد تحمل
ندیدم هیچ اشراق، اشراق و تحول
که دهدم پاسخ تا کنم تشکر
ما که راهِ رفته ایم، باد از که میگذرد
ما که دل شکسته ایم، یاد از که میحجرد
ما که راهِ رفته ایم، باد از که میگذرد
ما که دل شکسته ایم، یاد از که میحجرد
این مادر میهن، بیوه شد مشکل داشت
شیر تفاخر هم، مسموم بود پشگل داشت
صبر از پاچم در رفت، عشق در دلم سَر رفت
از اولِ هر صبح، حوصلمون سَر رفت
علیهذا آوخ، چه کنم جانم رفت
علیهذا آوخ، چه کنم جانم رفت
علیهذا آوخ، چه کنم جانم رفت
...علیهذا آوخ، چه کنم جانم رفت
دست به هر جای جهان که کشیدیم سُر بود و بالا رفتن مشکل،
هیچ بادامکی بر سفره ما نگذشت
،هیچ کار معلوم نشد
به باد رفتیم بر هر چه که وزیده بود قبل از ما، وزیده بود بادِ فنا
دست به هر چیز زدیم، تکانِ ضربات تن بود
چند بار لرزیدیم؟ چند بار؟
چند بار گزش زنبور شد این کودکی را
...چند بار آخ گفتیم آنگونه که دل گریست
چرا شتر رنج همیشه اینجا خوابید؟
چرا شتر رنج همیشه اینجا خوابید؟
چرا شتر رنج همیشه اینجا خوابید؟

علیهذا آوخ، چه کنم جانم رفت
...علیهذا آوخ، چه کنم جانم رفت

دورِ ایرانُ تو خط بکش، خط بکش، بابا خط بکش
تف و لعنت به این سرنوشت، سرنوشت، خط بکش
دورِ ایرانُ خط بکش، بابا خط بکش، خط بکش
تف و لعنت به این سرنوشت، سرنوشت، خط بکش