Fadaei
Koli
[مقدمه]
داری می‌گیری مهدیار
فدایی

[قسمت یک]
گشنه، وحشی، پریشون، می‌چکه خون اَ نقاب
اَ دنیا خورده، جلوش می‌ذارن صورت‌حساب
بالشتش کفشه، تختش نیمکت
نبوده بچه هیچ‌وقت
خودش زخمیه و باندپیچیه دسته نیمچه‌ش
انگار زده بیرون غول اَ چراغ
پول نداره، آدما می‌فروشن فخر بیش‌تر
شکسته شاخه رو سر گاو
می‌وزه باد خنکِ پارک
آرزوهاش گوداله و وقت شیرجه‌س
رو زمین وحشی می‌چرخه سنگین
پیاده تو شهری که فرعی زیاده
بارونم، با یه ترسی‌ میادش
خورده الکل
پنجه می‌کِشه به دیوار
پاک بشه اثر انگشت
تحت نظره
مشکلش با قانون شروع می‌شه اَ بند اولش
حوصله نداره، بدون دنده‌عقبه
کمه قند بدن‌ش
گشنه‌س ولی‌ نمی‌زنه هیچ‌وقت اَ خرج علفش
خورشید زخمیه می‌زنه بیرون چرک از سپیده
چشاشو می‌بنده دنیا رو بهتر ببینه
خریدار صلحه ولی‌ کسی‌ قیمت نمی‌ده
آدما یه‌جوری همو می‌کُشن انگار نفرت یه دینه
[همخوان]
می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه به هلال ماه
چشا خط شده زیر فشار خواب
کولی‌ می‌میره و زنده‌ن الهه‌ها
لخته، کفنش فقط یه لایه خاک

می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه به هلال ماه
چشا خط شده زیر فشار خواب
کولی‌ می‌میره و زنده‌ن الهه‌ها
لخته، کفنش فقط یه لایه خاک

[قسمت دو]
خزیده تا کاسه توالت
بالا میاره خونابه
از این همه تظاهر و
رساله به قلم گوساله
آهن آهنو می‌بُره
کولی‌ فولاده
آدم آدمو می‌خوره
روش یه قلپ نوشابه
لباش داد و دلیل
نگاه‌ش هیچ‌وقت نبوده به تاج و طریق
اسبو زین کرده
بکوبه شاهو زمین
پیش‌مرگه
می‌کِشه بیرون تیغ اَ غلاف
نه نمی‌ترسه هیچ‌موقع شیر از سَگا
داره خفه می‌شه، رو گلوش پای هواس
نمی‌رسه به ریه‌ش راز بقا
دست به دامن هیشکی نمی‌شه
حتی پنج تن آل عبا
خون شیشه رو جر میده
نمی‌مونه تو یه جام شراب
ولی‌ مادی نی
شرایط عادی نی
آلاخون والاخون
باج نمیده، خواهش کن
کولی‌ هم لاله، هم شاهد جُرم
بهش میگن ساکت شو
بی‌خبرن هست توی ساکش ؟؟؟
سوال شده براش یه نکته‌ای
آزادی باشه که چی‌؟
شماها کص بگید؟
هی‌ کتاب بخون و رخ بگیر
جفت بگیر
اَ تو چندتا فرزند می‌مونه
اَ ما خاکستر، شعله‌ایم
[همخوان]
می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه به هلال ماه
چشا خط شده زیر فشار خواب
کولی‌ می‌میره و زنده‌ن الهه‌ها
لخته، کفنش فقط یه لایه خاک

می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه به هلال ماه
چشا خط شده زیر فشار خواب
کولی‌ می‌میره و زنده‌ن الهه‌ها
لخته، کفنش فقط یه لایه خاک

[قسمت سه]
آدمای بی‌سر و ته
قصه‌های بی‌کس و کار
صدا بمب میده بازتاب تف تو شیکم چاه
یکی‌ می‌زنه ساز
دور کولی‌ می‌خزه مار
واسه چشم آفته و واسه گل زینته خار
زمان عادل‌ترین قاضیه
هرچند که الان خوابیده
جوری که انگار دوقلو زاییده
عاشق ریاضیه، با خدا تو زاویه
عاصیه، ضامنو می‌کِشه و
بعدم چندتا قافیه
دیگه رو شده دست سران
خون می‌خورن تو ظرف طلا
آزادی نقش بر آب
باتوم بسیجی‌ تو فرق سرا
جامه‌ تقوا گشاده به تنا
کولی‌ چهارچوب جامعه تَنگه براش
خاکی مثِ لباس زائرا
حل میشه تو اسید نگاه عابرا
روان مریض، تنها مثِ شبای کویر
جنازه‌ها کنار لاله‌ها
باید کوبید و ساخت یه جهان جدید
خونه‌به‌دوش، تو جیبش دوبیتی
دنیا رو وحشی می‌دید
آدما رو گوشت خورشتی
زندگی‌ کوتاهه، دعای کمیل نی‌
دستای کولی‌ روی آتیش بود و
هوا سردتر اَ نگاه خمینی
[همخوان]
می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه به هلال ماه
چشا خط شده زیر فشار خواب
کولی‌ می‌میره و زنده‌ن الهه‌ها
لخته، کفنش فقط یه لایه خاک

می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه به هلال ماه
چشا خط شده زیر فشار خواب
کولی‌ می‌میره و زنده‌ن الهه‌ها
لخته، کفنش فقط یه لایه خاک

می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه
کولی‌ نگاه می‌کنه
چشا خط شده

می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه به هلال ماه
چشا خط شده زیر فشار خواب
کولی‌ می‌میره و زنده‌ن الهه‌ها
لخته، کفنش فقط یه لایه خاک

می‌سوزه چنار باغ
کولی‌ نگاه می‌کنه
چشا خط شده
کولی‌ می‌میره و

[پایانی]
ملتی که مظلوم است
ملتی که در تحت فشار است
ملتی که همۀ آزادی‌ها از او سلب شده است
ملتی که استقلال ندارد
ملتی که کشته می‌‏دهد
ملتی که بر او غلبه کرده‌اند ظالمین
اینها الآن احقاق حق خودشان رو می‌خواهند بکنند
فریاد می‌زنند که ما آزادی می‌خواهیم
ما استقلال می‌خواهیم
آیا یک همچنین چیزی پستی و رذلی است؟
اگر او راست می‌گوید که می‌خواهد مصالحه کند
به خواست ملت عمل کند
و او این است که او برود مشغول کار دیگه بشه
لکن او درست نمی‌گوید. نمی‌خواهد مصالحه کند
او می‌خواهد اغفال کند مردم را
و بعد از او، بدتر از اول رفتار کند