REZ
Moz’men
[مقدمه]
مقررات ما اینجا سکوتِ محضه ، هدفمون اصلاحُ نوسازی نیس ، کشیشم نیستیم
تبعید کننده ایم ، این کارم اینجوری انجام میشه :
با خورد کردنِ جسم ، عاطفه روان و مغـز مغز مغز ...

[قسمت 1]
نه کاغذ نه قلم ، نوشتم تویِ سَرَم
کلّی تصویر مثِ دونه تســـبـیـح اون بالا پُش سره همن
یه فیلمه ، من فیلم بردارشم خیلی خب حاضرم
یک دو بریم واســـه ضبط ؟
نور ، صدا ، دوربیـن ، حرکت از ما عشق از او برکت
زندگی دو تا دایره اَس اگه بالا نری برمیگردی ســره خـط
دو تا سینه تو سره سطـر سبز سمی سره فصل
اُمیــدم به روزیه که گوسفندا بلند شَن خراب شَن سره سگ
خودمُ ساختم ، خودم خریـدم ، تا چشم دید موج بود
من آدم ندیدم
ایـن یه دریاس آنن پریدم
شنا بی هوا فشارم شدیداً رومه
بگم که خوبم دروغه
شروعِ روزم از غــروبـه
کُلّی حرفــ تو سـکوت واسه ی گفتن غیر ممکن
این یه درده درد
کُشنده ، کشدار ، مزمن

[ماخره]
اینجا حوادثِ عجیبی واسه مــغـز رُخ میــده اُمیـده نـجـاتـم از کَلّت دور کُن ...