REZ
Khane Be Doosh
؛[قسمت اول: رض]؛
دو تا خط رو سر شونه‌ام
زندگی جمع توی کوله‌ام
یه کهکشانه درونم
اجاره نه من صاحب خونه‌ام
دستم چی؟ دستم هیچی
گوشم گوشی، سیمشم پیچ‌پیچی
سرم سبز دلم سرخ مثل یه شیر
میون صلح به رنگ سفید
عجله ندارم کی می‌شه دیر
وقتی همه اینجا هستیم اسیر
سقف آسمون بلند‌ترین سقفه
ستاره‌ها لای شب توی قیر
هی می‌ده گیر
دل و می‌گم، می‌گه عشق بده
به جاش هم شادی بگیر
می‌گه مشکلاتش و یه بازی ببین می‌شه
دو تایی از این جا راضی بریم
می‌رم و می‌گردم بر‌می‌گردم
می‌رم و می‌گردم بر‌می‌گردم

؛[همخوان]؛
پا به هر جایی می‌زاره آدم خانه بدوش
طاقت موندن نداره آدم خانه بدوش

؛[قسمت دوم: نوید]؛
یه بادبادک بود تو رو کشید
قدم قدم روی مرز
قد بلند، سرت تو ابر
موهاتو می‌بینی میگیره رنگ
یه دلتو که تو دادی رفت و
یه دل دیگه‌اتم توی دستت
می‌بینی قطارا رد میشن
پر آدمای دو دل
نخ توی دستت ول
سِنِت جِلو چِشِت میشه چِهل
میای وایسی می‌بینی از اون بالا
بادبادکت می‌کشه تو رو به جای جدید
آشنای جدید، غریبه و رفیقای جدید
تصمیمای غلط نو
ترسی که واسه تو شده شوق
فکرات توی کوله‌ات
سنگینی میکنه شونه‌ات
رویاهات توی چمدونته و
چمدونت شده خونت
؛[همخوان]؛
پا به هر جایی می‌زاره آدم خانه بدوش
طاقت موندن نداره آدم خانه بدوش