Shahin Najafi
Mostarah
زنی که تو بحت و ترس منو زایید
مردی که پدر بود و مرده میدید
هفت سالگی رهامو توی لجن
سیگار داغ و پشت دستو زدن
مث عورت چروکیده ی منی
توی قصه جر خوردن و له شدن
حالت خلط صبح اول طلوع
چندش از صد تومنی عیدی عمو
تف تو لیوان آب دبیر دینی
صبح چایی شیرین خالی و شب سیب زمینی
شرم کیکرز از پای برادرم
نگاه شکسته ی عینک خواهرم
حصرت فوت شمع کیک تولد
خارش خشتک از روی تعمع
عقده ی ریش و سیبیل و تیغ ژلت
حس ژانوارژان بودن واسه کست
خط شرت مانتو تنگ دهه هفتاد
سیخ کردن عشق از درد زیاد
پیش بزرگ مجلس شعر وبا
یه هزارع احتزار امید شفا
باد مقدس یه مرجع دینی
بحران لواط و شهوت و زنا
تو یه اتاق به وسعت یک مستراب
یه خلو یه خلا خلصه فکر خدا
زندگی فارغ از معنی
زندگی فقط یعنی
مث یه مهره بازی کرده شدن
تنها مث مرده راه رفتن
زندگی فارغ از معنی
زندگی فقط یعنی
مث یه مهره بازی کرده شدن
تنها مث مرده راه رفتن
بوی بد جوراب یه دختر قاعده
مشت یه تصویر تو صورت آینه
شکوندن سی دی صدای فرهاد
نفرت از عکس و صدای هایده
تف روی شعر شاملو از غیض تو
تهوع تکراری یاد خاطره
نبض ذهن فلجی که که تابیده
چشم کور حس خری که خوابیده
رسم رنگ و هندسه از پیکاسو
تنها گم مث آیدین آقا داش لو
تکرار ملودی های طناب دار
یه غزل از عشق تو قافیه خیال
اوج لذت جنسی من و یه گاو
ترجمه ی تخم به انگیلیسی لارو
یه سرزمین امن واسه مردن
توی تلخی گذشته سر خوردن
شکل یه رپر معترض مضحک
گم توی مایه خیالی خالی از من
کاشف عنصر درد و انفجار
آخر یه رمان حبس الانتهار