Bahram
Inja Irane
؛[قسمت اول]؛
اینجا ایرانه یه گربه‌ی هفت هزار ساله
که زنده‌ست تا وقتی که نفت خام داره
اینجا چهار فصله
ولی تو دل مَردمش
فقط برف زمستونو سرمایه داره
اینجا آیینه‌ها تو رو به تو نشون نمیدن
ببین گربه منو به کجا کشونده، میگم
مردم همه توی رویاهاشون قدم می‌زنن
تقدیر و واسه همدیگه رقم می‌زنن
اینجا چوبه‌ی داره تنبیه انحراف
واژه‌ی تظاهره معنی احترام
اینجا آبرو سی‌دی تو دست بچته
چیزی که دستتو بگیره دست حسرته
اینجا دین من توجیه کثافت کاریه منه
تو یه مُجرمی و حکم اسارت دادی به تنت
چی دوست داری بشنوی از این بشر؟
خواهر روسری سرت کن که من تحریک نشم
اینجا صف اول نماز پُست و مقامه
علم و تجربه رو از بین بُرده روابط
اینجا ریش بذار، یقه ببند کارت رو غلتکه
خنجرو غلاف کن بشو وارد تو مهلکه
اینجا گفتن حقیقتم جواز نداره
اونقدر مشکل داری که واست حواس نذاره
اینجا بچه‌ی ده ساله قمه به دسته
مرض غرب‌زدگی حالا زده به نسل‌ش
؛[همخوان]؛
اینجا خاک اجداد منه، ایران من
داره هر روز بازم میشه ویرانه‌تر
چرا عادت داری بالاسرت شلاق باشه؟
وقتی ستاره‌ای نداری تو شب‌هات، آره
بنویس با خون مَردم بی‌ستاره
بنویس از جوونی که زندان و پیشه داره
بنویس عاقبت ماها دربه‌درییه
اینجا ایرانه گربه‌ی قلب زمینه

؛[قسمت دوم]؛
اینجا زندگی نمی‌کنن نفس می‌کِشن
طعم خون برادر و از رو هوس می‌چشن
اینجا مادربزرگامون قصه نمیگن
آخه بچه‌ها دیگه ته قصه رسیدن
اینجا مِنتو به تلاش ترجیح میدن
سر صندلی تو مترو هم درگیر میشن
اینجا گوش‌های مَردم شعار پرستن
به هم میگن پیدا نمی‌کنی تو هارتر از من
آخه تفریح سالم جوونا سیگاریه
دخترو زمین زدن از روی بی‌کاریه
اینجا ایرانه و از بالا خوشگله همین
توش که بیای یه چیزایی هست، مشکله نگی
اینجا جای بحثای سیاسی فقط توی تاکسیه
مهندس مملکتم پشت دخل واکسیه
اینجا نابغه‌هامون همه‌شون بورسیه تو غربن
نخوانم برن مجبورن راضی بشن قلبن
اینجا هرکی به خودش می‌گیره ژست سرباز
حتی پرنده‌ها هم ندارن حس پرواز
اینجا واسه‌ی خودش داره هر کی قبله‌ای
کسی فکر تو نیست تا وقتی زنده‌ای
کنار هر راه راست هزارتا بی‌راهه هستش
آینده‌ای نداری چون ایران بیماره نسلش
تا بخوای بجنبی پشتیا زیرت می‌کنن
خیلی راحت سختیا پیرت می‌کنن
چشمای منه بازم میشه از غم خیس
قلمو می‌ندازم، توانی تو دستم نیست
فقط با رفتن راه میشه به جایی رسید
اینجا واسه رسیدن راهی جز رفتن نیست
؛[همخوان]؛
اینجا خاک اجداد منه، ایران من
داره هر روز بازم میشه ویرانه‌تر
چرا عادت داری بالاسرت شلاق باشه؟
وقتی ستاره‌ای نداری تو شب‌هات، آره
بنویس با خون مَردم بی‌ستاره
بنویس از جوونی که زندان و پیشه داره
بنویس عاقبت ماها دربه‌درییه
اینجا ایرانه گربه‌ی قلب زمینه