Bahram
Eshtebah
؛[قسمت ۱]؛
از این صدا تا گوش تو شاید فاصله‌ای نیست ولی پر از اتفاقه
پر از اتفاق بد بعد یه اشتباه خوب
چه خوب اشتباه کردم من چه خوب
چه خوب بود حس اولم که گفت لبات‌ و وا کن
دنیا رو محکم صدا کن
زنده باد اشتباه خوب من
کردنی‌ترین اشتباه زندگیم
بعدش انتظار واسه اتفاق روز بعد
تو کوچه پس‌کوچه‌های شعرم تو طول روز
تو عرض شب
من به دنبال سه بخشم
که آی اولش کلاهی رو سرش نباشه
رای دومش من‌ و وصل کنه به بخش سومش
مش
من زنده میشم حتی با حضور ناقصش
تو یه لکه نور نشونم بده تا من دنیا بسازم از انفجار و تابشش

؛[همخوان]؛
وقت اینه که بگم که اشتباه کردم
زنده باد اشتباه خوب من
کردنی‌ترین اشتباه زندگیم
اشتباه خوب من

؛[قسمت ۲]؛
درود به تو که با اون ذهن بازت دنبال یه راه جدیدی واسه بیان اعتراضت
تو بهترین تکرار اشتباه خوب منی
تو بهترین اتفاق هر روز منی که آفتابش یه لکه نور بوده
شامگاهش پر از اشتباه خوب بوده
یه اشتباه خوب کردم که صدای شعرم با ریتم قلبم جور بوده
من وقتی دیدم یه سیب افتاده زمین دافعه آسمون‌ و کشف کردم
نه جاذبه زمین
من‌ و تو شکل همیم
ولی هم‌فکر هم نه
قلم مثل یه شکاره و من فکر حمله م
پس بذار اشتباه کنم
ولی از اشتباهم ساده نگذر
این داستان زندگیمه
کلی حرف خوابه توش
گوش بده
هرچند دیگه وقتش نیست
وقت اینه که بگی که اشتباه کردی
زنده باد اشتباه خوب تو
کردنی‌ترین اشتباه زندگیت
اشتباه خوب تو

؛[همخوان ×۲]؛
وقت اینه که بگم که اشتباه کردم
زنده باد اشتباه خوب من
کردنی‌ترین اشتباه زندگیم
اشتباه خوب من