Rez (Iranian rapper)
Khatere
؛[قسمت اول]؛
تا بحال بهت گفتم چه قد زیبایی؟
دستت لای موهام می‌خونی لالایی
دلم درد می‌کنه، میگی خوب می‌شی الهی
هم می‌زنی با دست دیگه‌ات نباتو توی چایی
پوشک و موشک بارون و اون دوران تو شک
دشمن جای دیگه، شهید سر کوچه است
حجله‌های رنگی، لباس‌های جنگی
قبرهای قطار با روکش‌های سنگی
آژیر خطر یعنی روی سطح امن نیست
من تو بغلتم میدویی زیر زمین
تاریکی و ترس، با اون نور شمع
وضعیت سفیده
یعنی بازم می‌شیم جمع

؛[همخوان]؛
تو روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
اون شبا یادم می‌اد یادم می‌اد
اون روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
تو شبا یادم می‌اد یادم می‌اد

؛[قسمت دوم]؛
آفتاب، زمین، سبز، چمن
تقریبا کل خونواده دورهم جمعن
غذا‌ها تو بقچه‌ست، از قبل پخته‌است
پنجاه نفری سر یک سفره‌ست
خنده و گفتن از هم دیگه
یکی ظرف غذا رو دستم می‌ده
بعد ناهار بزرگ‌تر‌ها فکر خواب
من کجام ؟
لای بچه‌ها پی اکتشاف
درخت‌های بلوط، قلعه‌ی مخوف
چیزی نبود جز چند تا جعبه چوب میوه
شب شده جمع کنیم دیره
هرکی تو یه ماشین سمت خونه می‌ره
؛[همخوان]؛
تو روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
اون شبا یادم می‌اد یادم می‌اد
اون روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
تو شبا یادم می‌اد یادم می‌اد

؛[قسمت سوم]؛
نشستیم تو ماشین پیش هم
جفتمون گوشی، سیم والک من
ازت می‌پرسم چی گوش میدی
شاید توجه بکنی یکم به من
لبخند، قدم زدن روی ماسه‌ها، خط‌های خزر
از اون حرفا که زبون قاصره
حرمت، گفتن، شرم، خطر
وسط تابستون یه ماهی بود
یادمه اون شب شام ماهی بود
خوابیدم به عشق اینکه صبح ببینمت
صبح بلند شدم دیدم جات خالی بود

؛[همخوان]؛
تو روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
اون شبا یادم می‌اد یادم می‌اد
اون روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
تو شبا یادم می‌اد یادم می‌اد

؛[قسمت چهارم]؛
جای خالیت از همین الان داره حس می‌شه
نشستیم صندلی عقب پیش هم دیگه
چمدونت از تو صندوق به من می‌گه
شاید که نبینمت چه برسه کم دیگه
حراس، بزرگراه‌ست
می‌پیچیم راست همون جا فرودگاه‌ست
باید وانمود کنم که هیچ حسی ندارم
با اینکه دلم این رو نمی‌خواست
اخم پشت شیشه، اشک پشت شیشه
گذرنامه تو دستت می‌ری سمت گیشه
من وایستادم زل زدم خشک به تصویر
حتی نشد بهت بگم توی قلبمی همیشه
؛[همخوان]؛
اون روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
تو شبا یادم می‌اد یادم می‌اد
اون روزا یادم می‌ره یادم می‌ره
تو شبا یادم می‌اد یادم می‌اد

؛[قسمت پایانی]؛
هی می‌ره هی می‌آد، تصویرا می‌رن می‌آن
هی می‌ره هی می‌آد، تصویرا می‌رن می‌آن