Ali Sorena
Nafir
؛{قسمت اول}؛
مجنونم بی کم و کاست
سال‌هاست دادم سینمو چاک
من تو آتیش دارم گُر می‌گیرم
تو کجای جهنمی بی کس و کار!؟
لای همونا که می‌جوننت
قانون می‌کشن و می‌خرنت
من می‌پرم از رو این فقره
سرتو بالا بگیر کی زدتت!؟
راه می‌رم رو قلب خطر
واسه خلق اثر
با سر می‌رم تو جنجال چرتکه عقل
واسه دلال
من جرم جنونم
بازیچه سرب قرونم
دست بذار رو کل وجودم
من خنیاگر سرمه‌ی خونم
وقتی ته خطی خط رو میکنه له
حیوون ناطق می‌کنه هی
نمی‌خواد اسیر چی شده شه
کل زندگیم شیش و بشه
قمار خط، راه، پوتین، قبار گرد
من یعنی سوال درد
بذار تکون بخوره همه درسا به تر
نیومده دوره‌ی مستا به سر
عمر رو می‌خوام با الکل شک
سی تا بی‌کله نه شصتا با سر
نیستم اونکه تو خواب بمیره
تو فکر نون و آب بمیره
بذار ذهنم بو خشاب بگیره
تا کل منم تو حجاب بمیره
کویرم
خاطی خطیرم
من عمق زخم عدل
پشت قافیه نفیرم
تنم سرزمین سالیان جنگه
فعلم صرفه مرگه
سینم، ضمیرم
نه سازم رنگین، نه آوازم آهنگین
نجوای سگ‌های می نخورده سیرم
خشک، پهن، بیابانم
من بی‌نصبم، بی‌جد بی‌نیاکانم!