Vinak
Killisa
صدا‌ زوزه ی گرگ زیرِ قرص ماه
میکنم قبرتو ندارم ترسی
رو درخت جلوم یدونه جغدِ که از جسد گرفت انرژی منفی
هوا تاریک تر از اعماقِ دریا ارواح کرد دلِ جنگلُ تسخیر
شیطان رفته تو جلدِ یه ردی
خاک میشه کنارت نفرِ بعدی
هوا منفی ۴ ساعت ۴:۰۴
میچکه خون روی برفای زمین
قرمز و سفید یه اثر هنری
خود به خود شد یه نقاشیِ پلید
یه کلبه معلومه از ته دره
چنتا دست قطع شدن بایه اره
روی چوباش پره جای ناخون
چون کسی نتونستِ از اینجا دره
یه بچه آواز میخونه با این که جز من نیستش کسی
زود میرم تو اتاق ببینم کیه
بازم نیستش کسی
ساعت الان دیگه نزدیکِ ۵
پس بهتره هوا روشن شه سریع
ندارم اعتقاد به جن و پری
شاید اون بود روح جنازه آخری

هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا
هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا
هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا
هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا
صدات در نیاد فقط وقت بزار یه ساعت برام
چرا من الان اینجام
نمیدونم نمیدونم نمیدونم
صدات در نیاد فقط وقت بزار یه ساعت برام
چرا من الان اینجام
نمیدونم نمیدونم
درومد روح من از توی وودو
کشیدم اسلحه دودودودو
سوزن و نکین تو سرم فرو
این یه استوری لاین بدِ
مهم نی اگه نشه باورت
مهم نی چون که دفعه آخره
میرم تو جلد تن لاغرت

هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا
هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا
هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا
هروقت گفتم عیسی
برعکس شد صلیب کلیسا