Reza Pishro
Name of God
[مقدمه]
چی می‌گی بابا آکواریومِ
کوسه؟
این کیه؟
تو با صدو بیستا سرعت به یکی بخوری کمونه می‌کنه
چی می‌گی؟
تو چی می‌گی؟ چاقال

[قسمت اول]
زندگی خیابونی منم و هیپ هاپ
یه فرهنگ فیکو لا زدن بیت باکس
پُر درد بودم ، سعی می‌کردم بسازمش
بکارمش این حسو درون قلبم
به چالش می‌کشیدم اونو تو مغزم
باید خودمو برسونم به مقصد
ولی کسی نگفتش کجا کی
خلاصه آقا پسر خدافظ
سالها گذشت ولی بار تجربه
که می‌تونه ریشه خیلیا رو قطع کنه
همه اونا که می‌خواستن منو سرد کنن
فهمیدن باید أ ترس گذشت واسه مرد شدن
صدای شلیک ثانیه توی گوشم می‌گه
باید حرکت کرد رفت ها رو فتح کرد
مث نوح می‌شه ساخت یا که
مث لوط می‌شه همه رو ترک کرد
[همخوان]
درشته ریگ توو کفشاتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی که می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره توو دستهاتون
روزای تیره توو فرداتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی که می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره تو دستهاتون

[قسمت دوم]
توو عمقِ تاریکِ وجود خودش
اسممو صدا می‌زنه صداشو می‌شنوم
این بُتو با دستام می‌سازم و می‌کشنم
من آلوده واژه های ذهن سیاه توام؟ نه
رو هوام شناوره می‌مونه معلق
تا چشم وسط پیشونیش اونو ببینه
بگیری انرژیشو همین حالا
هی آقا عاشق محتوای شعریم که
بتونه منو ببره تووی خودم واسه چند لحظه
بین حقیقت و دروغ کاملا محضه
حسین پا گذاشت به عرصه چون فاقد أ ترسه
من سنت ها رو زیر پا له می‌کنم
هی می‌دوئم امروز و به آیندمون فکر می‌کنم
یه پنجره ی جدید باز می‌کنم تووی سیطره دید تو
شاید یه ایده شد بهش پیله کنن
به این رخداد می‌گه جهش از سر سبک
دست به زانو و نیازی نیست نفر بعد
باید بتونی ببینی نورو ، پشت سایه ها محو نشی
آخرین تیر خلاص زندگی تو هیپ هاپه لعنتی
شروع اولین جهش ژنتیکی به سبک ابدی
ناراحت از فقر فهم بغلیت
تو ترس و توهی و توو متن وطنی
[همخوان]
درشته ریگ توو کفشاتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی که می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره توو دستهاتون
روزای تیره توو فرداتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی ک می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره تو دستهاتون

[قسمت سوم]
چه کرد توو جنگِ سرد و سخت و رپ با سیاست
ازم ساخت یه سرباز وفادار و با لیاقت
تنها یادگاری که داره واسم توو کلمه ته کشید
که با من کاری کرده که گاهی اوقات ذهنم بچه شه
پول هنگفتی که تووی این مارکت توو گردشه
بهترین طرح پلن سرمایه واسه دفن ارزشه
اما این یه فرهنگ وارداتی نیست
رو به جلو پیش نمی‌ره کار ما بی ایست
نه نه یه عده بی شرفن که تهاجم می‌زنن
به سربازای بی وطن و بی طرف
سیر تکامل می‌گه این هیپ هاپ اون دیروزی نیس
پا گذاشتی چند متر فراتر از این موسیقی
سعی نکن الکی پس ما رو بخری
چون جون می‌دیم و خون می‌دیم
واس شرفی که پولی نی
کابوس تو مرگه ما سینه شو بوسیدیم
میخمونو کوبیدیم ولی نشد
ولی [?] نه ما فرشته
نمی‌دونم به کجا می‌ره سر درازِ قصه
جالبه که راهِ اشتباه به انتهای قصه
می‌رسه دوباره به یه حادثه ی نانوشته
توو تاریخ زیاده سقفای شیشه ای
رو خونه های پوشالی آدمای توو خالی
هر جا بهت بر خورد رو حرف منو به دل بگیر
رهن رپری رو که زر مفت می‌زنه گِل بگیر
[همخوان]
درشته ریگ توو کفشاتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی که می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره توو دستهاتون
روزای تیره توو فرداتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی که می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره تو دستهاتون
درشته ریگ توو کفشاتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی که می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره توو دستهاتون
روزای تیره توو فرداتون
جهل تیره توو جنگاتون
کثافتی که دارین می‌سازین
خون می‌شه می‌ره تو رگ هاتون
بُهت من از اینه چجوری با این همه سیاهی
نمی‌گیره قلبهاتون
دنیایی که می‌خواین بسازین
اینقد کوچیک که جا نمی‌گیره تو دستهاتون