Reza Pishro
Vaghti Man Mordam
[Intro]
هی مرد
ارزوی من اینه که بعد از مرگم
اون موقع منو بشناسی
اون موقع

[Verse 1]
نگاه میکنم به روزی که من مردم
جداییم از دنیا یه دوری سرد و تلخ
جدایی از مامان جدایی از زنم
جدایی از برادرام دوستام و وطنم
جدایی از کلی آدم خوب تو دنیا
جدایی از خواب خوب روح تو رویا
جداییم از شما
جدایی از اونایی که هیچوقت ندیدمشون
اما بودن با رضا
جدایی از مسیر رفتنم به خونم
جدایی از ورق های دفترم که دورن
جدایی از تمام شوق و ذوق بچگیم
جدایی از کلی کار و کنترل خستگیم
جدایی از لحظه ی آروم تو بارون
جدایی از ادمای نادون تو قانون
جدایی از عطرهای مورد علاقم
جدایی از تمام دوره ی تلاشم
جدایی از سفرهای خوب و خاکستریم
جداییم از الکل جداییم از سیگار
جدایی از جنگل ها و رود آب تمیز
جدایی از این همه شب که کنار همیم
آرزوی من دیدن رنگ سفید صلح بود
زمانی که روز و شبامون توی ظلم سوخت
آرزو داشتم بعد مرگم زنده باشم
از اون بالا ها نگاه کنم به انعکاسم
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
خیلی از دوستام جلوی چشمای من مردن
طمع زندگی رو توی احساس من کشتن
من ادامه دادم شیطان به من زل زد
گفت بیا جلو بشه زندان من پرتر
گفت گناه مزه میده مثل طمع شیرینی
اونو امتحان کن دنیا رو میگیری
اما تمام زندگی من صرف این شد
که جدا از اشتباهاتم باشم یه پیشرو
هیچوقت مادر پدرم با هم نموندن
هیچوقت
خیلی از هم سفرهای من تو راهم نموندن
بیخیالشون حتی اسمشون یادم نموندن
یه تولد دیگست این زندگی جدید
مثل شیر زمین درست مثل خودم
درست مثل شما
اما تنها معلم بزرگ ذهن خداست
من زنده موندم با این راز و زندگی کردم
و تمام زندگی میگرفت از تشنگی خندم
هه هه هه
آرزوی من دیدن رنگ سفید صلح بود
زمانی که روز و شبامون توی ظلم سوخت
آرزو داشتم بعد مرگم زنده باشم
از اون بالا ها نگاه کنم به انعکاسم